روایت اعداد از کوچ بزرگ خاورمیانه!

تاریخ انتشار
06:52:00 | 27 / 06 / 1400
عضو گروه کاری : گروه مدیریت

روایت اعداد از کوچ بزرگ خاورمیانه!

blog-main-image

در طی ۱۵ سال گذشته در مجموع بیش از چهار و نیم میلیون پناهجوی جدید از کشورهای افغانستان، سوریه، عراق، ایران، پاکستان و سوریه در جهان ثبت شده اند. پناهجویان کشورهای منطقه از "گشودگی پنجره پناهجوئی" استفاده کرده و خود را به کشورهای پناهجو پذیر از جمله کشورهای اروپائی می رسانند و لذا رفتار پناهجوفرستی این کشورها تا حد زیادی به یکدیگر وابسته است. در حال حاضر حداقل ۲۶ میلیون نفر ( مشتمل بر ۱۰ میلیون پناهنده) از جمعیت کل این کشورها تحت عنوان مهاجر در خارج ساکن هستند که ۶ درصد از جمعیت کل این کشورها و حدود ۱۰ درصد از کل جمعیت مهاجران جهان را تشکیل می دهند. حجم وجوه ارسالی توسط مهاجران این کشورها بالغ بر ۳۴ میلیارد دلار بوده است که سهمی برابر ۵ درصد از مجموع تولید ناخالص داخلی کشورها را دارد. میزان وابستگی اقتصادی کشورها باعث می شود از داشتن مهاجران خارج از کشور خیلی نگران نباشند. بحران های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی حاکم بر منطقه منجر به شکل گیری "اکوسیستم خروج و مهاجرت" در کشورها شده که باعث تقلیل ذخیره سرمایه انسانی و تقویت روزافزون این زیست بوم در این منطقه می گردد. راه حل جامع و پایدار برای رفع ریشه ای معضل مهاجر و پناهجو فرستی در منطقه خاورمیانه، رسیدن به مدل توسعه درون سرزمینی و بهبود شاخص های رفاهی این کشورها است تا وضعیت "شاخص چشم انداز و جاذبه سرزمینی" در کشورهای مهاجرفرست این منطقه بهبود چشم گیری یابد.

بحران افغانستان بار دیگر نگاه­ها را معطوف به خاورمیانه کرده است. سقوط خلق الساعه دولت و تسلط طالبان در افغانستان همه جهانیان را شوکه کرد. تصاویر و صحنه های مربوط به موج مهاجرت و خروج افغان ها در فرودگاه کابل بسیار تکان دهنده بود. صحنه هائی که برای دیدگان مردم خاورمیانه و جهان آشنا می نمود.


شش سال پیش در همین ایام بود که موج عظیم مهاجرت اتباع سوری به سوی اروپا آغاز شد و جهان را با امواج سهمگین مهاجرت اهالی خاورمیانه مبهوت نمود. هر چند دولت مردان بی شماری در کشورهای منطقه و جهان نسبت به تکرار فاجعه مهاجرتی سوریه در سال 2015 در افغانستان هشدار می دهند و از آثار و تبعات آن بیمناک هستند، با این حال بنظر می رسد کشورهای جهان و منطقه از آن بحران پناهجوئی درس های لازم را فرا نگرفته اند و همچنان با سهل انگاری به ریشه ها و پیامدهای آن می نگرند. تجمع افغانستانی ها در فرودگاه کابل برای خروج از این کشور و همچنین صفهای طولانی اتباع سوری در مرزهای ورودی به اروپا شاید این تصور را ایجاد نماید که این وقایع یکباره و خلق الساعه پدید می آیند، اما چنانچه به روند طولانی مدت خروج سرمایه انسانی از خاورمیانه نگریسته شود، تصویر دقیق و جامع تری از عمق فاجعه خاموشی که در طول دو دهه گذشته در این منطقه رخ داده است، به دست می آید. هدف از این نوشتار، تابش نور بر روی “ابر روند کوچ سرمایه انسانی از منطقه خاورمیانه” در طول دو دهه گذشته است.


نگاهی به روند کلی مهاجرت پناهجویی از 6 کشور منتخب منطقه خاورمیانه


در دو دهه اخیر خاورمیانه یکی از اصلی­ترین مناطق مبدا آوارگان و پناهجویان در جهان بوده است. کشورهایی همچون سوریه، افغانستان و عراق به عنوان یکی از کانون­های اصلی پناهجو فرستی در جهان بوده­اند. اتباع ایرانی، پاکستانی و یمنی نیز در سال­های گذشته اقدام به مهاجرت از طریق پناهجویی به دیگر کشورها کرده­اند. در جدول زیر تعداد پناهجویان جدید ثبت شده سالیانه از مبدأ شش کشور فوق­الذکر از سال 2006 تا 2020 نشان داده شده است.


جدول 1- روند پناهجو فرستی (پناهجوی جدید ثبت شده ) از مبدأ شش کشور منتخب در 15 سال گذشته (2006 تا 2020).

                                 

                                                          

در جدول بالا، وضعیت کلی پناهجوفرستی کشورهای منتخب در بازه زمانی 15 ساله  نمایش داده شده است.


همانطور که مشاهده می شود، در مجموع بیش از چهار و نیم میلیون پناهجوی جدید فقط از این 6 کشور در جهان ثبت شده اند که بخش عظیمی از ان در کشورهای اروپائی ثبت شده اند.


البته باید در نظر داشت که بخش عمده پناهندگان افغانستانی و عراقی قبل از سال 2006 به کشورهای دیگر مهاجرت کرده­اند. بطور مثال 1.4 میلیون پناهنده افغانستانی در پاکستان و حدود یک میلیون نفر در ایران زندگی می­کنند که آمار آنها در این بررسی لحاظ نشده است. بعلاوه کشور سوریه نیز در دهه گذشته به اصلی­ترین کشور پناهجوفرست به دیگر کشورها تبدیل شده است؛ اما بخش عمده آنها در کشورهای همسایه آن از جمله ترکیه، اردن و لبنان در وضعیت حمایت موقت (Temporary Protection) قرار داشته و به عنوان پناهجو به ثبت نرسیده­اند.


در سال 2020 جمعاً حدود 6.7 میلیون سوری در خارج از این کشور به عنوان آواره بین­المللی حضور داشتند که اغلب آنها در سه کشور همسایه آن در وضعیت حمایت موقت حضور داشته و به عنوان پناهجو ثبت نشده­اند.


در طی 15 سال گذشته یک میلیون و 250 هزار درخواست پناهجویی جدید توسط افغانستانی‌ها در دیگر کشورها به ثبت رسیده است. تعداد پناهجویان جدید نیز در مدت زمانی مشابه در حدود یک میلیون نفر و پناهجویان سوری در حدود 1.4 میلیون نفر بوده است. آوارگان یمنی اغلب دسترسی کمتری به دیگر کشورها برای فرار از جنگ و ناامنی داشته­اند و به همین دلیل بخش عمده آنها در داخل کشور خود آواره شده­اند.


نکته دیگری می بایست مدنظر قرار گیرد، میانگین خروج سالیانه و ثبت پناهجوی جدید از این 6 کشور در کشورهای دیگر هست. این میزان در 15 سال گذشته، رقمی بیش از سیصد هزار نفر است که حاکی از وضعیت ناپایدار مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی در این منطقه و به خصوص 6 کشور مورد نظر را نشان می دهد.


وابستگی رفتار پناهجو فرستی کشورها



                                                                  


                                            


نمودار 2- روند ثبت پناهجویان جدید از مبدا شش کشور منتخب خاورمیانه  (2006 تا 2020)


منبع: (UNHCR Data Finder-2021)


نمودارهای فوق نشان می دهد که در بحران سال 2016-2015 که بیشترین پناهجویان از کشور سوریه خارج شدند، سایر کشورهای مورد مطالعه در این گزارش نیز، جهش پناهجو فرستی داشته اند. در این بازه، نرخ پناهجوفرستی سوریه نسبت به سال گذشته سه برابر شده است، در حالیکه تعداد پناهجویان افغانستانی چهار برابر شده است. جالب اینجاست که تعداد پناهجویان کشورهای عراق، پاکستان و ایران نیز دو برابر شده است. این جهش یکباره را می توان تحت عنوان “گشودگی پنجره پناهجوئی” در این منطقه نامید که با بحران سوریه کلید خورد و به دیگر کشورها به سرعت سرایت کرد. در واقع پناهجویان این کشورها از این پنجره، استفاده کرده و خود را به کشورهای پناهجو پذیر از جمله کشورهای اروپائی رساندند. نکته ای که باید در نظر داشت این است که رفتار پناهجوفرستی این کشورها تا حد زیادی به یکدیگر وابسته است. 


وضعیت کلی مهاجرت در کشورهای منتخب


در جدول شماره 3، وضعیت کلی مهاجرت در شش کشور منتخب نمایش داده است.


همانطور که مشاهده می شود، بر اساس آمار رسمی،  از مجموع جمعیت چهارصد و چهل میلیون نفری این شش کشور، در حال حاضر حداقل 26 میلیون نفر در خارج از این کشورها تحت عنوان مهاجر ساکن هستند.


مجموع جمعیت مهاجران کشورهای منتخب، 6 درصد از جمعیت کل این منطقه و حدود 10 درصد از کل جمعیت مهاجران  جهان را تشکیل می دهند.


بیشترین جمعیت مهاجران را کشورهای سوریه و پاکستان و افغانستان دارند. باید در نظر داشت که قریب به 50 درصد از جمعیت کشور سوریه، بصورت مهاجر در خارج از این کشور ساکن هستند. این نسبت برای کشور افغانستان نزدیک به 15 درصد و برای کشور عراق حدود 5 درصد است. این نسبت برای کشورهای ایران و پاکستان در حدود 2.5 درصد است. نکته حائز توجه دیگر این است که قریب به  10 میلیون نفر از مجموع جمعیت این کشورها در جهان به­ عنوان پناهنده ساکن هستند. سهم جمعیت پناهندگان از کل جمعیت مهاجران سوریه، 80 درصد و برای افغانستان و عراق به ترتیب 44 درصد و 16 درصد است. این نسبت برای ایران 7 درصد است. نکته حائز اهمیت دیگر جمعیت دانشجویان بین المللی این 6 کشور است که بر اساس آخرین آمار رسمی موجود در سال 2018، تعداد 270 هزار نفر دانشجو می باشد که تنها یک درصد از جمعیت مهاجران این کشورها را تشکیل می دهد. سوریه، پاکستان و ایران به ترتیب بیشترین جمعیت دانشجو ساکن خارج از کشور را دارند.


ایران با داشتن 56 هزار دانشجو خارج از کشور، بالاترین نسبت دانشجویان به کل مهاجران (3 درصد) را در میان این 6 کشور منتخب را دارد. 


اقتصاد مهاجرت در کشورهای منتخب


حضور 25 میلیون مهاجر از 6 کشور منتخب در جهان می تواند نشانگر آن باشد که مهاجرت نقش مهمی در اقتصاد کشورها ایفا می نماید. در جدول شماره 4 ، حجم کلی اقتصاد 6 کشور منتخب به همراه سهم منابع مالی ارسالی توسط مهاجران نمایش داده شده است.


همانگونه که مشخص است، مجموع تولید ناخالص داخلی 6 کشور در سال 2020 رقمی بالغ بر 700 میلیارد دلار بوده است که حجم وجوه ارسالی توسط مهاجران کشورها بالغ بر 34 میلیارد دلار بوده است که سهمی برابر 5 درصد از مجموع تولید ناخالص داخلی کشورها را دارد که عدد قابل توجهی است. در این بین، سهم وجوه مالی ارسالی توسط مهاجران پاکستانی نزدیک به 10 درصد از تولید ناخالص داخلی و برای افغانستان در حدود 5 درصد است.


این رقم برای کشورهای نفتی ایران و عراق ناچیز و زیر 1 درصد است. این رقم برای کشور یمن، 16 درصد و برای کشور سوریه 4 درصد است. سهم و میزان وابستگی اقتصادی برخی از کشورها به منابع مالی حاصل از مهاجران می تواند بیانگر این موضوع باشد که برخی از کشورهای منطقه از داشتن مهاجران خارج از کشور سود اقتصادی قابل توجهی می برند. ارجحیت و مزیت این میزان سود اقتصادی در برابر میزان خسارت ناشی از دست رفتن سرمایه انسانی خارج شده از کشور، سوالی است که می توان در مجال دیگری به آن پرداخت. 


جدول 4- وضعیت کلی اقتصاد مهاجرت در کشورهای منتخب

                                                           شاخص رفاهی لگاتوم و شکل گیری اکوسیستم خروج و مهاجرت در کشورها


یک سوال اصلی پیش رو این است که چرا رقم قابل توجهی از جمعیت 6 کشور منطقه در طول 15 سال گذشته بصورت مهاجرت های پناهجوئی از این منطقه خارج شده اند و یا در دیگر کشورهای منطقه ساکن شده اند؟ پاسخ به این سوال، نیازمند بررسی های جامع و چند جانبه است. اما به بیان مختصر می توان اینگونه توضیح داد که به نظر می رسد به علت جنگ، شرایط ناپایدار سیاسی، امنیتی و اقتصادی به ویژه اعمال تحریم های بین المللی به همراه دیگر عوامل جمعیتی -اجتماعی و حتی مسائل اقلیمی، شرایط کلی این منطقه به سمتی رفته است که می توان تحت عنوان “ناپایداری عمومی” نامگذاری کرد. این ناپایداری عمومی به شکل گیری یک ” زیست بوم خروج و مهاجرت” منجر شده است که باعث تقلیل ذخیره سرمایه انسانی و تقویت روزافزون این زیست بوم می گردد.


برای تبیین این شرایط “ناپایداری عمومی” و همچنین شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تقویت کننده ” زیست بوم خروج” می توان از شاخص رفاهی لگاتوم  بهره برد. 


شاخص رفاه لگاتوم (Legathum Prosperity Index) ابزاری برای سنجش میزان رفاه در جهان ارائه می‌کند. این شاخص تلاش کرده تصویری جامع از رفاه ارائه کند به‌طوری‌که همه ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رفاه کشورها را در‌بر‌ گیرد. اين شاخص از 12 زير شاخص (1) ایمنی و امنیت، (2) آزادي فردي، (3) حكمراني، (4) سرمايه اجتماعي، (5) محيط سرمايه گذاري، (6)  شرایط کارآفرینی، (7) دسترسي به بازار و زير ساخت، (8) كيفيت اقتصادي، (9) شرايط زندگي، (10) بهداشت، (11) آموزش و (12) محيط طبيعي را اندازه­گيري مي‌كند. جدول زير وضعيت رفاه شش كشور ايران، عراق، پاكستان، سوريه، افغانستان و يمن را نشان مي‌دهد.


 همانگونه که مشاهده می شود متاسفانه وضعیت شاخص رفاهی در غالب کشورهای منتخب مورد بررسی وضعیت نامطلوبی دارد. هر چند که در این بین وضعیت ایران در مقایسه سایر کشورها بهتر است و اثرات این برتری نسبی ایران در شاخص رفاهی لگاتوم را می توان در میزان کلی مهاجرت و پناهجو فرستی کشور مشاهده کرد. اما در مجموع می توان گفت بواسطه وضعیت نامساعد این شاخص در کلیه کشورهای مورد بررسی، این منطقه تبدیل به یکی از کانون های مهاجرت و پناهجوفرستی در دنیا شده است. این موضوع برای کل جهان و منطقه اثرات سوئی به دنبال داشته است. با این حال برخی از کشورهای منطقه و جهان، از خروج سرمایه های انسانی 6 کشور منتخب مورد بررسی، بهره برداری می کنند که در ادامه به آن پرداخته می شود.


در جدول شماره 6، وضعیت کلی مهاجرت در 6 کشور حوزه خلیج فارس و همچنین ترکیه به همراه وضعیت آنها در شاخص رفاهی لگاتوم به نمایش در آمده است. همانگونه که مشاهده می شود، سهم مهاجران خروجی از کل جمعیت این 7 کشور رقمی در حدود 3 درصد و سهم مهاجران ورودی در حدود 26 درصد است.  این نسبت‌ها به این معنا هستند که این کشورها چندین برابر ظرفیت مهاجرفرستی خود، در حال جذب و پذیرش انواع مهاجران ( تحصیلی، کاری و پناهجوئی) هستند. این موضوع بخصوص در کشورهای حوزه خلیج فارس شایع است و فاصله بسیار زیادی میان نرخ مهاجرفرستی و مهاجرپذیری آنها وجود دارد. هر چند که کشور ترکیه بیشترین جمعیت مهاجران خروجی را در میان این گروه از کشورها را داراست، با این حال این کشور جمعیتی دو برابر مهاجران خروجی خود، مهاجرپذیرفته است. علاوه بر موقعیت جغرافیائی خاص این کشور که در همسایگی سوریه قرار دارد و بالتبع جمعیت قابل توجهی از مهاجران و پناهجویان سوری در این کشور مستقر شده اند، با این حال این کشور در نقطه اتصال آسیا به اروپا قرار دارد و به همین واسطه بسیاری از مهاجران 6 کشور مورد مطالعه در بالا، برای رسیدن به اروپا، از این کشور عبور می کنند و یا در همین کشور ماندگار می شوند. علاوه بر موارد فوق الذکر، وضعیت نسبتاً مطلوب شاخص رفاهی لگاتوم در 7 کشور مورد بررسی حاکی از آن است که این کشورها به نوعی “پایداری عمومی” و همچنین ” اکوسیستم جذب و پذیرش مهاجران” دست یافته اند. این میزان از جذب سرمایه انسانی و مهاجران از کشورهای منطقه و جهان، ظرفیت های اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی را  برای این 7 کشور فراهم آورده است.  


جمع‌بندی


بحران سیاسی در کشور افغانستان، خروج آمریکا از این کشور، سقوط دولت اشرف غنی و تسلط طالبان بر این کشور  بار دیگر توجه جهانیان را به این کشور و منطقه جلب کرد. تجمع افغان ها در فرودگاه کابل برای خروج از این کشور، نگرانی کشورهای همسایه، منطقه و جهان را نسبت به تکرار بحران پناهجوئی سوریه در سال 2016-2015 تشدید کرده است. در این بین تعدادی از کشورها آمادگی خود را برای پذیرش تعداد محدودی از مهاجران و پناهجویان افغانستانی اعلام کرده اند تا شاید بدین ترتیب به زعم خود بتوانند قدمی در راستای کنترل بحران پناهجوئی و کاهش اثرات مخرب آن در منطقه و جهان بردارند. اما چنانچه نگاهی دقیق و مبتنی بر آمار جمعیت مهاجران خروجی و ثبت پناهجویان جدید از کشور افغانستان و دیگر کشورهای منطقه داشته باشیم متوجه حقایق تلخ دیگری خواهیم شد.


 اولاً بررسی روند میان مدت (15 ساله ) پناهجوفرستی کشور های این منطقه و به خصوص کشور افغانستان به گونه ای نیست که با پذیرش موقت چند ده هزار نفر از پناهجویان افغانستانی توسط کشورهای مختلف، بتوان معضل جدی پناهجو فرستی این کشور و منطقه را خاتمه داد. در واقع نگاه دقیق و جامع به روندهای ارائه شده در این نوشتار، این موضوع را بخوبی روشن می نماید که معضل پناهجو و مهاجرفرستی در این منطقه بسیار جدی و اساسی است و لذا برای رفع آن نیازمند راه حل های اساسی و جدی هستیم.


ثانیاً، نکته مورد غفلت کشورهای خارجی پذیرنده پناهجو این است که تصور می­شود با پذیرش تعداد محدودی از پناهجو از کشور افغانستان این معضل خاتمه خواهد یافت. در حالیکه بررسی روندهای گذشته بخصوص تجربه سوریه نشان می دهد که با بازشدن پنجره پناهجوفرستی کشور افغانستان، پناهجویان و مهاجران بالقوه دیگر کشورهای منطقه از این پنجره فرصت استفاده خواهند کرد و پناهجویان افغانستانی را همراهی خواهند کرد و موج دوم پناهجو فرستی به سوی کشورهای همسایه­ی منطقه و جهان شکل خواهد گرفت.


ثالثاً، ریشه پناهجو فرستی افغانستان و کشورهای منطقه نه تنها بی ثباتی های سیاسی و امنیتی، بلکه بحران های اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی حاکم بر کل منطقه است که منجر به شکل گیری “اکوسیستم خروج و مهاجرت” در این منطقه شده است و با کوچکترین روزنه و جرقه ای، به کل منطقه سرایت می کند و تبدیل به یک موج عظیم پناهجوئی می شود. تا زمانی که ریشه های مختلف این اکوسیستم بخوبی شناسایی و رفع نشوند، با این کوچکترین ناامنی ما شاهد بروز بحران و موج های عظیم و گسترده مهاجرتی و پناهجوئی از این مطقه خواهیم بود که هیچ دیوار حائل مرزی قادر به سد کردن آن نخواهد بود.


رابعاً، وابستگی اقتصادی برخی از کشورهای منطقه به وجوه مالی ارسالی مهاجران خارج از کشور به گونه ای است که همواره داشتن تعداد قابل توجهی از مهاجران برای این دسته از کشورهای فرستنده صرفه اقتصادی خواهد داشت. این موضوع برای کشور افغانستان و پاکستان بخصوص صادق است.  همچنین برخی از کشورهای منطقه خاورمیانه از جذب و حضور مهاجران اقتصادی در کشور خود، به انحاء مختلف اعم از بالارفتن قدرت چانه زنی سیاسی در سایر عرصه ها با استفاده ابزاری از سیل مهاجران، دریافت کمک­های مالی از جامعه جهانی به بهانه پذیرش و میزبانی از مهاجران، جبران کمبود نیروی انسانی مورد نیاز خود و دیگر روشها، بهره برداری می کنند.


خامسا”، کشورهای همسایه افغانستان که خود به شکل جالبی در زمره کشورهای مهاجر و پناهجوفرست دنیا قرار دارند، ظرفیتهای اقتصادی و اجتماعی لازم را برای جذب و پذیرش مهاجران و پناهجویان افغانستانی را نداشته و لذا این پناهجویان از این کشورهای همسایه به عنوان کشورهای ترانزیت برای رسیدن به دیگرکشورها بهره خواهند برد. در این مسیر، مهاجران و پناهجویان بالقوه کشورهای همسایه نیز به جمع مهاجران و پناهجویان افغانستانی خواهند پیوست.


سادساً، راه حل جامع و پایدار برای رفع ریشه ای معضل مهاجرو پناهجو فرستی در منطقه خاورمیانه، رسیدن به مدل توسعه درون سرزمینی و بهبود شاخص های رفاهی در داخل این کشورها است تا بدین ترتیب وضعیت “شاخص چشم انداز و جاذبه سرزمینی” در کشورهای مهاجرفرست این منطقه بهبود چشم گیری یابد. این نیازمند همکاری و تعامل جمعی کشورهای منطقه و جامعه جهانی است که تا کنون کمتر در منطقه خاورمیانه تجربه یا مشاهده شده است. تا رسیدن به راه حل بلند مدت فوق الذکر، راه حل میان مدت دیگر، کمک به شکل گیری و توسعه “اکوسیستم جذب و بازگشت مهاجران” در  میان کشورهای مهاجرفرست منطقه خاورمیانه است. بررسی شش کشور مورد بررسی در این نوشتار نشان می دهد، که به جز ایران که گام هائی را در راستای شکل دادن این اکوسیستم برداشته است، 5 کشور دیگر فاقد برنامه منسجم یا ظرفیت مجسمی برای شکل دادن آن هستند. هر چند که تحریم های اقتصادی چند سال گذشته علیه ایران روند رشد روزافزون اکوسیستم بازگشت متخصصان و مهاجران را با مشکلات و محدودیت هائی روبرو کرده است،  با این حال تجربه موفق کشور ایران در این زمینه می تواند مورد توجه کشورهای همسایه و منطقه و همچنین به عنوان مدلی جهانی بازگشت پذیری مهاجران در یک کشور مهاجر و پناهجو فرست مورد استناد  قرار گیرد.


در پایان لازم به توجه است که همانگونه که کوچ بزرگ سرمایه انسانی از کشور افغانستان و دیگر کشورهای خاورمیانه می تواند به وخامت اوضاع در این کشور و منطقه و تشدید بحران مهاجرتی در جهان منجر گردد، در عین حال، برای رفع نگرانی ها در موضوعات کلی و جزئی مربوط به افغانستان و منطقه، نیازمند اجماع سازنده منطقه ای و جهانی هستیم. تا آن زمان همچنان جهان باید منتظر خیزش بحران های مختلف بخصوص موج های عظیم مهاجرتی از این منطقه باشد. 


منبع: Migration Data Portal 2021


دیگر یادداشت های مرتبط با بخش مهاجرتی این ویژه نامه در فضای مجازی رصدخانه مهاجرت منتشر خواهد شد.


نظرات کاربران
  • هنوز نظری ارسال نشده است

پیغام خود را بگذارید