سیاسی شدن بحران مهاجرت و مهاجران! ( فشار برجامی ایران بر اروپا یا آمریکا؟!)

تاریخ انتشار
05:35:00 | 24 / 04 / 1399
عضو گروه کاری : گروه مدیریت

سیاسی شدن بحران مهاجرت و مهاجران! ( فشار برجامی ایران بر اروپا یا آمریکا؟!)

blog-main-image

بنظر می رسد که سیاسی شدن موضوع مهاجرت و استفاده از اهرم مهاجران در شرایط فعلی کمک چندانی به کاهش فشار در داخل ایران و یا افزایش فشار در خارج نخواهد کرد! مضاف بر اینکه بنابر تجربیات چند سال گذشته، بنظر می رسد وضعیت پرونده برجام و فشارهای سیاسی و اقتصادی ناشی از تحریم، دیر یا زود به یک سرانجام و وضعیت مشخصی خواهد رسید اما اثرات و پیامدهای اجتماعی ناشی از اظهارات و تصمیماتی در ارتباط با پدیده مهاجرت و مهاجران سالیان سال در جامعه ایران باقی خواهد ماند. لذا بهتر است که قبل از هر اظهار نظر و یا اتخاذ سیاستی شتابزده در این زمینه، اثرات و تبعات بلند مدت آن در نظر گرفته شود. در واقع حوزه مهاجران و مهاجرت در ایران، بیش از سیاسی شدن نیازمند سیاستگذاری و سیاستی شدن است!! بهرام صلواتی- پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف

شب گذشته در برنامه گفتگوی ویژه خبری، آقای عراقچی ( معاون سیاسی وزارت خارجه) اعلام کرد : “اگر فشارهای اقتصادی آمریکا علیه ایران ادامه یابد ممکن است به لحاظ اقتصادی به نقطه ای برسیم که از برادران و خواهران افغانستانی بخواهیم که ایران را ترک کنند. اینکه به کجا بخواهند بروند به خود آن‌ها مربوط است.”

اظهارات و اعلام موضع فوق، یکی از نشانه های بارز سیاسی شدن موضوع مهاجرت در شرایط کنونی کشور است. در این نوشتار، بشکل اجمالی سعی می شود که اهمیت موضوع و پیامدهای مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد.در واقع مهم شدن موضوع مهاجرت در سپهر سیاسی بین المللی، به آغاز بحران پناهجویی و حرکت موج چند میلیونی پناهندگان بسوی اروپا در سال 2015 که همچنان گریبان‌گیر این قاره است، بر می‌گردد. از سال 2015 به بعد، پس لرزه های سیاسی و اقتصادی قابل توجهی از جمله “برگزیت”، قدرت گرفتن پوپولیست‌ها و احزاب افراطی دست راستی و تشدید جو مهاجر ستیزی و غیره در اروپا همچنان ادامه دارد. بر همین اساس، موضوع مهاجرت و مهاجران تبدیل به یکی از مهمترین موضوعاتی شده است که افکار عمومی اروپائیان بشدت به آن حساس بوده و بر همین اساس دولتمردان کشورهای اروپائی آن را در معادلات سیاسی بشدت لحاظ می کنند! دولت ترکیه و شخص آقای اردوغان نیز همواره از موضوع کنترل مرزها و اسکان پناهندگان سوری در این کشور و یا عدم کنترل مرزها و هدایت آنها بسوی مرزهای اروپا بعنوان اهرم فشاری برای گرفتن امتیاز از اتحادیه اروپا و بخصوص تسهیل پیوستن ترکیه به این اتحادیه بهره جسته است !

در آمریکا نیز موضوع مهاجرت از چنین حساسیت و جایگاه مهمی در نزد افکار عمومی برخوردار است. یکی از وعده های مهم انتخاباتی ترامپ در سال 2016 ایجاد دیوار حائل بین مکزیک و آمریکا و اخراج مهاجران غیرقانونی بود که بشکل قابل توجهی مورد استقبال رای دهندگان سنتی سفید پوست در آمریکا قرار گرفت. در حال حاضر نیز موضوع حرکت مهاجران آمریکای لاتین از این منطقه بسمت مرزهای جنوبی آمریکا تبدیل به یکی از چالش‌های اساسی دولت ترامپ و در عین حال چانه زنی و امتیازگیری دولت مکزیک از ترامپ بر سر موضوع کنترل مرزها شده است!

در چنین شرایطی که افکار عمومی جهانی بخصوص در کشورهای غربی مهاجرپذیر، به شدت بر ورود مهاجران بیشتر حساس است، طبیعی است که در کنار اهرم های نظامی و اقتصادی، اهرم های اجتماعی و جمعیتی اعم از مهاجران مورد توجه جدی سیاسیون قرار گیرد!

در همین چارچوب، می توان اظهارات آقای عراقچی را ارزیابی و حتی به باور برخی قابل قبول برشمرد. چرا که ج.ا. ایران در طول چهار دهه گذشته سخاوتمندانه هزینه های اسکان و اقامت قریب به چهار میلیون آواره و پناهنده افغانستانی را تقبل کرده است. در حالی‌که کمک های مالی بین المللی بویژه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به ایران در این مدت بسیار ناچیز بوده است. بعلاوه در معادلات سیاسی منطقه ای و یا جهانی، این نقش سازنده ایران در مدیریت این حجم از آوارگان افغانستانی و یا حتی عراقی در زمان اشغال این کشور در سال 2003، هیچ گاه به رسمیت شناخته نشده و یا اثر ملموسی برای ایران به دنبال نداشته است. لذا در برهه فعلی شاید بتوان گفت که ایران حق دارد از اهرم فشار مهاجران و آوارگان افغانستانی بر اروپا و یا آمریکا استفاده کند!

اما در این بین نکاتی است که می بایست بدقت مورد توجه قرار گیرد:

1. هدف اصلی ایران از به پیش کشیدن موضوع اهرم مهاجران افغانستانی فشار مستقیم به اروپا و فشار غیر مستقیم به آمریکا است. با اینحال از آنجایی که ایران فاقد مرز آبی و زمینی مشترک با اروپا است، این فشار در وهله اول به کشور ترکیه بعنوان دروازه اروپا وارد خواهد شد. همچنان که بسیاری از مهاجران افغانستانی که سال گذشته ایران را بواسطه بازگشت تحریم ها ترک کردند، در حال حاضر در کشور ترکیه مقیم و مشغول به کار هستند که این می تواند باعث افزایش تنش با کشور ترکیه شود که در شرایط فعلی به هیچ وجه به وجه دلخواه ایران نیست!

 
2. ایران می خواهد با کمک اهرم مهاجرتی، اروپائیان را وادار به چانه زنی و فشار بیشتر بر آمریکا نماید. در حالیکه کارآمد بودن این اهرم فشار تا حد زیادی زیر سوال است. مخصوصا اینکه آمریکا بواسطه فاصله جغرافیایی زیاد، خود را از اثرات مخرب بحران مهاجرتی در اروپا کاملاً مصون می بیند. تجربه نیز نشان داده که دولت ترامپ تا کنون توجه چندانی به اثرات بحران پناهجویی در اروپا نداشته و حتی از پذیرش مهاجران سوری سرباز زده است!


3. اخراج مهاجران افغانستانی یا مجبور نمودن آنها به ترک کشور ایران می تواند با استفاده از دستگاه تبلیغاتی گسترده غرب به سرعت تبدیل به یک خبر جهانی برای تهییج افکار عمومی جهان بر ضد کشور ایران شده و درواقع ممکن است اهرم فشار ایران به غرب بعنوان ابزاری علیه خودش بکار گرفته شود.

 
4. با توجه به حضور بلند مدت و چند دهه ای مهاجران افغانستانی در ایران، بسیاری از آنها با جامعه ایران ادغام پیدا کرده اند و عملاً به‌ نوعی بخشی از جامعه بومی ایران شده اند که در برهه های مختلف خدمات شایانی نیز داشته اند. ایجاد موج ناامنی و تهدید به اخراج، ضمن آنکه با ارزش‌های انسانی و اسلامی کشور متضاد است، باعث تشدید آسیب های روحی و اجتماعی به آنها شده و شکاف اجتماعی میان جامعه و مهاجران را تعمیق خواهد بخشید. این شکاف اثرات اجتماعی به مراتب مخرب تری از اثرات اقتصادی تحریم برای ایران به دنبال خواهد داشت!

 
5. حساس کردن جامعه میزبان ایرانی نسبت به اینکه جامعه مهاجران افغانستانی در ایران 2 میلیون فرصت شغلی را اشغال کرده اند و سالانه 5 میلیارد دلار به خارج از کشور ارسال می کنند ( هر چند که این آمار بشدت محل تردید و تشکیک است!!) بنظر غیر مسئولانه آمده و اثرات بشدت اجتماعی مخربی را در ارتباط با تصورات جامعه میزبان که تحت فشارهای شدید اقتصادی است نسبت به مهاجران به دنبال خواهد داشت. در واقع در شرایط بحرانی کنونی، حفظ و تقویت انسجام جتماعی بیش از هر زمان دیگر حیاتی است!


6. بر فرض محال، همین فردا امکان اخراج همه سه میلیون مهاجر افغانستانی ساکن ایران باشد ( هر چند که هم اکنون بسیاری از آنها با اتباع ایرانی ازدواج کرده اند و دارای خانواده و فرزند ایرانی هستند و عملاً ایرانی بشمار می آیند) و همه آن دو میلیون فرصت شغلی که ادعا می شود در اختیار آن‌ها است خالی شود، آیا امکان پرکردن فرصت‌های شغلی بوجود آمده توسط نیروی کار ایرانی فراهم است؟ مطالعات مربوطه نشان می دهد نه تنها بسیاری از مهاجران افغانستانی در مشاغلی هستند که ایرانی ها یا حاضر و یا قادر به انجام آنها نیستند ! بلکه آنها نقش چندانی نیز در بالا رفتن نرخ بیکاری بویژه بیکاری جوانان و فارغ التحصیلان در بازار کار ایران ندارند! در واقع بازار کار ایران با خروج اتباع افغانستانی بشدت با کمبود نیروی انسانی در بخش هایی (برای مثال بخش ساختمان) مواجه خواهد شد که قادر به جبران آن به آسانی نخواهد بود. در طول یکسال گذشته که حدود هشتصد هزار افغانستانی از ایران خارج شده اند، اثرات مخرب آن در بخش هایی از بازار کار قابل مشاهده است.

در پایان، بنظر می رسد که سیاسی شدن موضوع مهاجرت و استفاده از اهرم مهاجران در شرایط فعلی کمک چندانی به کاهش فشار در داخل ایران و یا افزایش فشار در خارج نخواهد کرد!

مضاف بر اینکه بنابر تجربیات چند سال گذشته، بنظر می رسد وضعیت پرونده برجام و فشارهای سیاسی و اقتصادی ناشی از تحریم، دیر یا زود به یک سرانجام و وضعیت مشخصی خواهد رسید اما اثرات و پیامدهای اجتماعی ناشی از اظهارات و تصمیماتی در ارتباط با پدیده مهاجرت و مهاجران سالیان سال در جامعه ایران باقی خواهد ماند. لذا بهتر است که قبل از هر اظهار نظر و یا اتخاذ سیاستی شتابزده در این زمینه، اثرات و تبعات بلند مدت آن در نظر گرفته شود. در واقع حوزه مهاجران و مهاجرت در ایران، بیش از سیاسی شدن نیازمند سیاستگذاری و سیاستی شدن است!!

  • منبعی برای این محتوا منتشر نشده است
  • نظرات کاربران
    • هنوز نظری ارسال نشده است

    پیغام خود را بگذارید