شاید در نگاه برخی از افراد، اعمال محدودیت ورود به خاک آمریکا را باید در چارچوب سیاست کلی “ضدمهاجرتی” دولت ترامپ تحلیل کرد. زیرا اعمال این محدودیت ها درست بعد از روی کار آمدن دولت ترامپ که محدود کردن مهاجرت ورودی به خاک آمریکا و بخصوص ایجاد دیوار حائل در مرز این کشور و مکزیک یکی از شعارهای اصلی کارزار انتخاباتی وی بود، تغییراتی مهم در وضعیت مهاجران مستقر در خاک آمریکا و بخصوص مهاجران ورودی به این کشور اتفاق افتاد. در همین راستا مهمترین رویداد پس از روی کارآمدن دولت ترامپ، صدور فرمان اجرایی مبنی برای محدودیت مسافرت (Travel Ban) برای اتباع ۷ کشور عموماً مسلمان ازجمله ایران به خاک این کشور بود. هر چند که طبق ادعای دولت آمریکا قرار نبود این فرمان اجرایی تاثیری بر روی روادید دانشجویان و محققان داشته باشد اما عملاً مهمترین اثر این فرمان اجرائی، کاهش قابل توجه ویزاهای دانشجویی از نوع F۱ و ویزاهایJ۱ مخصوص اساتید، محققان و متخصصان ایرانی بود که بطرز محسوسی در طول سه سال گذشته کاهش چشمگیری یافته است[۱]. در انتهای این یادداشت، نمودار روند کاهش روادید صادر شده برای دانشجویان و محققان ایرانی قابل مشاهده است. اما با این حال تقلیل و تحلیل این کاهش صدور روادید و یا سختگیری برای ورود صرفاً از دریچه اثر فرمان اجرائی “محدودیت مسافرت” نمی تواند تبیین کننده کامل موضوع باشد و نیاز است عوامل دیگری نیز در نظر گرفته شود.
ممانعت از ورود یکی از دانشجویان ایرانی به فرودگاه شهر بوستون آمریکا در هفته گذشته در رسانه ها خبر ساز شد. این دانشجوی ایرانی شامگاه یکشنبه ۲۹ دی، از سوی مقامات مهاجرت در فرودگاه بینالمللی لوگان شهر بوستون بازداشت شد و علی رغم داشتن روادید معتبر در روز سه شنبه از این کشور اخراج شد. متاسفانه عدم اجازه ورود به دانشجویان ایرانی در چند وقت اخیر شایع شده و خبرهایی از بازگرداندن دانشجویان ایرانی دارای ویزای معتبر از فرودگاههای آمریکا و حتی در کشورهای ترانزیت پیش از سوار شدن به هواپیما به مقصد آمریکا مخابره شده است. هر چند ممانعت از ورود دانشجویان و متخصصان ایرانی، توقف صدور روادید سرمایه گذاری و تجارت برای ایرانیان و حتی سختگیری و یا کنترل های مضاعف برای ورود اتباع ایرانی دارای مدارک اقامتی به خاک آمریکا بخصوص پس از افزایش تنش میان دو کشور می تواند دلایل سیاسی داشته باشد، اما هدف از این نوشتار تحلیل موضوع از دریچه دیگری است.
شاید در نگاه برخی از افراد، اعمال محدودیت ورود به خاک آمریکا را باید در چارچوب سیاست کلی “ضدمهاجرتی” دولت ترامپ تحلیل کرد. زیرا اعمال این محدودیت ها درست بعد از روی کار آمدن دولت ترامپ که محدود کردن مهاجرت ورودی به خاک آمریکا و بخصوص ایجاد دیوار حائل در مرز این کشور و مکزیک یکی از شعارهای اصلی کارزار انتخاباتی وی بود، تغییراتی مهم در وضعیت مهاجران مستقر در خاک آمریکا و بخصوص مهاجران ورودی به این کشور اتفاق افتاد. در همین راستا مهمترین رویداد پس از روی کارآمدن دولت ترامپ، صدور فرمان اجرایی مبنی برای محدودیت مسافرت (Travel Ban) برای اتباع 7 کشور عموماً مسلمان ازجمله ایران به خاک این کشور بود. هر چند که طبق ادعای دولت آمریکا قرار نبود این فرمان اجرایی تاثیری بر روی روادید دانشجویان و محققان داشته باشد اما عملاً مهمترین اثر این فرمان اجرائی، کاهش قابل توجه ویزاهای دانشجویی از نوع F1 و ویزاهایJ1 مخصوص اساتید، محققان و متخصصان ایرانی بود که بطرز محسوسی در طول سه سال گذشته کاهش چشمگیری یافته است[1]. در انتهای این یادداشت، نمودار روند کاهش روادید صادر شده برای دانشجویان و محققان ایرانی قابل مشاهده است. اما با این حال تقلیل و تحلیل این کاهش صدور روادید و یا سختگیری برای ورود صرفاً از دریچه اثر فرمان اجرائی “محدودیت مسافرت” نمی تواند تبیین کننده کامل موضوع باشد و نیاز است عوامل دیگری نیز در نظر گرفته شود.
بر همین اساس یک سوال کلیدی این است که چه عواملی می توانند در کاهش صدور روادید برای دانشجویان و متخصصان ایرانی اثرگذار باشند؟ دلایل سختگیری و یا ممانعت از ورود دانشجویان و محققان دارای روادید معتبر به خاک آمریکا چیست؟ آیا این محدودیت مختص ایرانی ها است و یا آنکه دیگر کشورها نیز در معرض چنین محدودیتی قرار گرفته اند؟
پاسخ به این سوالات، ابعاد پنهان و کمتر مورد توجه قرارگرفته این موضوع را تا حدی نمایان می کند. هر چند وضعیت سیاسی و اجتماعی آمریکا در دوران ترامپ بویژه ناامنی های حاصل از وقوع چند فقره تیراندازی در فضاهای دانشگاهی باعث کاهش میل دانشجویان بین المللی برای ورود و ادامه تحصیل در خاک آمریکا را نشان می دهد ولی با این حال نتایج بررسی های دقیق تر حاکی از آن است که محدودیت های ویزایی اعمال شده برای کشورهای چین و ایران بیشتر از دیگر کشورها است. برای مثال، نشریه فایننشال تایمز[2] در گزارشی از محدودیت های خاص اعمال شده برای صدور روادید و ورود دانشجویان چینی به خاک آمریکا از سال 2017 همزمان با آغاز دوره ریاست جمهوری ترامپ اشاره می نماید. بطوریکه دولت چین مکرراً به دانشجویان خود جهت ورود به خاک امریکا و بروز مشکلات غیر معمول هشدار داده است. جالب اینجاست که با شدت یافتن تنش های میان آمریکا و چین بخصوص در زمینه اقتصادی که از آن تحت عنوان “جنگ تجاری” یاد می شود، این مشکلات برای دانشجویان چینی تشدید شده است.
اما نکته حائز توجه این است چرا آمریکا باید نگران ورود دانشجویان چینی به عنوان بزرگترین منبع اصلی تامین دانشجویان خارجی برای دانشگاه های این کشور باشد که منبع درآمد واشتغال زایی قابل توجهی برای بخش آموزش عالی آمریکا است؟
بخشی از جواب این سوال را می توان در اثر بازگشت دانشجویان چینی پس از فارغ التحصیلی به کشور موطن خود یافت. در واقع فارغ التحصیلان چینی بعنوان منابع اصلی انتقال دانش و فناوری از دانشگاه ها، مراکز تحقیقاتی پیشرفته و حتی شرکتهای High-Tech آمریکائی به داخل این کشور در طول دو دهه گذشته بوده اند. اثرات این انتقال دانش و فناوری و سرریز اقتصادی و اجتماعی آن را در جهش چشمگیر مراکز دانشگاهی، شکل گیری قطب های علمی و فناوری، شتاب گیری و پیشتازی فناروانه برخی از شرکتهای چینی بخصوص موسسات نوآوری است که توسط فارغ التحصیلان و متخصصان بازگشتی چین شکل گرفته و یا توسعه یافته اند و باعث تولید ثروت و محور رشد و توسعه اقتصادی این کشور شده اند. این اثر آنقدر شگرف و اثربخش بوده است که مقامات چینی را حتی به فکر جذب دانمشندان و متخصصان دیگر کشورها نیز انداخته است.
اما از دیگر سو، آمریکا با درک اهمیت آنچه که متخصصان و فارغ التحصیلان بازگشتی چینی در این کشور رقم زده اند و همچنین درک نقش این مهاجران متخصص بازگشتی بعنوان موتور متحرک توسعه علمی و فناوری چین و قدرت یافتن رقیب آنها در حوزه اقتصاد و تجارت، جنگ تجاری خود با چین را به سوی نوعی “تقابل ویزایی” جهت مقابله با ورود و چرخش دانشجویان و متخصصان چینی به بازار علم وفناوری خود کشانده است. شاید به همین خاطر است که پایگاه خبری “بلومبرگ” و نشریه “تایم[3]” در گزارشات خود با اشاره به حجم بالای موارد عدم تائید و یا تمدید ویزاهای دانشجویان چینی، از آن به عنوان ابعاد تازه جنگ تجاری میان چین و آمریکا یاد کرده اند!
نا گفته نماند که “تقابل ویزایی” آمریکا با چین برای این کشور بدون هزینه نبوده است. در واقع با کاهش تعداد صدور و یا محدودیتهای اعمال شده برای دانشجویان بین المللی بخصوص چینی ها، برای اولین بار در دو دهه گذشته، نرخ رشد دانشجویان بین المللی در آمریکا برای دو سال پیاپی منفی شده است و ارزش اقتصادی بازار آموزش عالی این کشور به میزان پنج میلیارد دلار کاهش یافته است و تعدادی از مشاغل آکادمیک نیز در این حوزه از دست رفته است[4]. این اثرات بر بخش آموزش عالی آمریکا تا حدی بوده است که تعداد کثیری از رؤسای دانشگاه ها و مراکز تجاری در نامه ای سرگشاده به ترامپ نسبت به عواقب کاهش ورود افراد مستعد و دانشجویان بین المللی به دانشگاه ها، مدارس کسب و کار و مراکز تجاری این کشور و از دست رفتن مزیت رقابتی این کشور در اقتصاد جهانی هشدار داده اند[5]. با این حال، دولت ترامپ علی رغم داشتن دغدغه های اساسی برای حفظ رونق اقتصادی آمریکا و ایجاد شغل، همچنان روی سیاست محدودیت ویزایی برای برخی از کشورها همانند چین و ایران پافشاری می کند.
با توجه به توضیحات فوق الذکر، شاید بتوان پاسخ سوال کاهش صدور روادید و تشدید محدودیت ورود دانشجویان و متخصصان ایرانی به خاک آمریکا را تا حدی گمانه زنی کرد. در واقع علاوه بر آنکه دولت ایالات متحده با کشورهایی همچون چین (در مقیاس جهانی) و ایران (در مقیاس منطقه ای) دارای تنش سیاسی است و آنها را بعنوان رقبای تجاری و سیاسی خود می داند، بنوعی از انتقال دانش و فناوری از مراکز علمی و نوآوری خود ( بخصوص در رشته ها و صنایع حساس) بواسطه دانشجویان و فارغ التحصیلان آنها نگران است. با درنظر گرفتن اثرات مدل بازگشت فارغ التحصیلان چینی، در کشور ایران نیز ( البته در مقیاس بسیار کوچکتر) فارغ التحصیلان و متخصصان بازگشتی بستر بسیار مناسب و پایداری برای انتقال دانش و فناوری نوین بخصوص از دانشگاه ها و مراکز پیشرو فناوری دنیا هستند. طبق آمار معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، در طول 4 سال گذشته بیش از 1400 نفر از متخصصان و فارغ التحصیلان ایرانی خارج از کشور از دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی بخصوص دانشگاه های برتر جهان و آمریکا به داخل کشور بازگشته اند. بیشتر این افراد بازگشته یا در دانشگاه ها مشغول به آموزش و پژوهش هستند و یا اینکه کسب و کارهای نوپا و دانش بنیان را شکل داده اند و برخی از آنها نمونه های موفق فناوری و کسب وکارهای جهانی را در ایران شبیه سازی و در مقیاس کلان صنعتی و اقتصادی توسعه داده اند. در واقع با توجه به شرایط تحت تحریم صنعت و اقتصاد ایران و همچنین وجود سرمایه های سرشار انسانی در داخل کشور، پتانسیل بهره برداری اقتصادی بر اساس انتقال دانش و فناوری روز دنیا به داخل کشور بسیار بالاست.
در واقع آمریکا از دسترسی دانشجویان کشورهایی رقیب همچون چین و ایران که در جنبه های مختلف (سیاسی و اقتصادی) دارای تضاد منافع اساسی است به مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی خود و همچنین امکان انتقال دانش و فناوری روز دنیا از متخصصان و فارغ التحصیلان بازگشتی تا حد زیادی بیمناک است. لذا آمریکا رویکرد “تقابل ویزایی” جهت مقابله با ورود برخی از دانشجویان و متخصصان کشورهایی که امکان و احتمال بازگشت آنها به کشور موطن خود زیاد است در پیش گرفته است که از آن می توان تحت عنوان “جنگ مغزها” یاد کرد. بر همین اساس، میتوان گفت که دغدغه آمریکا برای ” جنگ مغزها” از طریق تحدید ورود دانشجویان و تحریم امکان رشد اقتصادی و توسعه فناوری ایران از طریق بازگشت فارغ التحصیلان و متخصصان ایرانی کاملاً قابل پیش بینی است.
حال با توجه به شرایط توصیف شده فوق و مقتضیات کنونی، ایران چه سیاست و برنامه ای را می تواند در برابر سیاست تحریم و “تقابل ویزایی” و “جنگ مغزها” آمریکا در پیش بگیرد؟
بنظر می رسد که پیش از هر چیزی کشور نیازمند اتخاذ رویکرد فعالانه در زمینه مهاجرت، سیاستگذاری واقع بینانه و تغییر نگرش خسرانی به این پدیده و اتخاذ نگاه فرصت اندیش و بهره برداری از مزایای جابجایی و چرخش نخبگان است.
نکته دوم ناظر به مدیریت سازنده و غیرمخرب سازوکار خودکار اعزام و جابجایی دانشجویان به خارج از کشور است. در واقع، موضوعی که مزیت کشور نسبت به کشورهایی همچون چین محسوب می شود، فرآیند خودکار جابجایی دانشجویان به خارج از کشور است. مدل جابجایی دانشجویان ایرانی حداقل در دو دهه اخیر تا حد زیادی متکی به نفس بوده و بسیاری از دانشجویان ایرانی با هزینه شخصی و یا تامین مالی کشورهای مقصد به خارج از کشور عزیمت کرده و پس از اتمام تحصیل در صورت تمایل به داخل کشور بازگشته اند. در حالیکه کشورهایی مانند چین هزینه های زیادی را صرف اعزام دانشجو و بازگشت آنها می کنند. اما در عین حال، مزیت این کشورها نسبت به ایران، انتخاب هدفمند کشورهای مقصد برای اعزام دانشجویان و همچنین اتخاذ تمهیدات هوشمندانه برای ترغیب آنها به بازگشت است، در حالیکه کشورهای مقصد دانشجویان ایرانی غیر هدفمند و تا حد زیادی تحت تاثیر نظام روادید کشور مقصد و شرایط اقتصادی ( قیمت ارز) در داخل کشور جهت پوشش هزینه های مهاجرت و معمولاً بدون برنامه مشخص بازگشت است. با توجه به ” تقابل ویزایی” و “جنگ مغزها”ی آمریکا با ایران و احتمالاً همراهی برخی از کشورهای غربی با این روند، کشور ایران می تواند در جهت تسهیل نظام روادید با کشورهایی که بازار اقتصادی و دانشگاهی آنها در سطح قابل قبولی از دانش و فناوری روز دنیا (برای مثال کشورهایی همچون چین و روسیه) هستند، گام بردارد.
نکته سوم، تنظیم گری هوشمندانه فرآیند اعزام و جابجائی بین المللی دانشجویان به خارج از کشور است که فاقد هر گونه قانون و چارچوب مشخصی است و عملاً این حوزه در انحصار برخی از موسسات اعزام دانشجو هستند که صرفاً تابع منافع شخصی و سودجویانه کوتاه مدت هستند. هرج و مرج حاکم بر این بخش بگونه ای است که مهمترین دغدغه برخی از این موسسات صرفاً تسریع اعزام افراد به خارج از کشور بدون در نظر گرفتن آتیه اینگونه اعزام ها، عدم تامین حداقل خدمات حمایت های قانونی و آینده شغلی در دوران پسامهاجرت و یا حتی در نظر گرفتن شرایط بازگشت به داخل کشور است. لذا مهمترین و فوری ترین نیاز کشور، ساماندهی فرآیند اعزام دانشجو به خارج از کشور با اولویت قرار دادن کاهش مشکلات اقتصادی و اجتماعی افراد پس از اعزام و در دوران پسامهاجرت است. در همین راستا، توجه به مشکلاتی که برای برخی از دانشجویان در مبادی ورودی به کشورها پیش می آید، فراهم نمودن و در دسترس قراردادن خدمات حمایت قانونی و کنسولی بسیار مفید و اثربخش است. نقش وزارت خارجه و نمایندگی های کنسولی ایران در این زمینه می تواند فعالانه تر و حمایتی باشد.
اما نکته آخر و در عین حال مهمترین سیاست در این حوزه، تقویت بستر و برنامه های تسهیل بازگشت فارغ التحصیلان و متخصصان ایرانی با هدف زنده نگه داشتن امکان و افزایش احتمال بازگشت آنها در جهت خدمت رسانی و انتقال دانش و فناوری روز دنیا همراستا با نیازمندی های توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور است. خوشبختانه بخشی از ایرانیان حتی پس از مهاجرت و عزیمت از کشور، تمایل به حفظ ارتباط با داخل و در شرایط مساعد اقتصادی و امیدواری اجتماعی، مایل به بازگشت موقت و حتی دائمی می باشند. بر همین اساس، شاید مهمترین راهکار تضمین کننده بهره برداری از فرصتها و مزیتهای مهاجرت دانشجویان و متخصصان ایرانی به خارج از کشور را میتوان در پیش گرفتن سیاست چرخش نخبگانی و تسهیل شرایط بازگشت آنها به داخل دانست. این موضوع نیازمند عزم جدی و فراهم نمودن همه جانبه زمینه بهره برداری از پتانسیل دانشی و فناروانه متخصصان و فارغ التحصیلان بازگشتی است. هر چند که تا کنون اقدامات مثبتی در این زمینه در کشور انجام شده است، اما این اقدامات به هیچ وجه تناسبی با ظرفیتهای ایرانیان خارج از کشور ندارد. شاید یکی از مهمترین دلایل جدی نگرفتن و یا حداقل دست کم گرفتن اثرات مثبت فارغ التحصیلان و متخصصان بازگشتی به کشور، تصور یک طرفه و بدون بازگشت بودن عزیمت این افراد از کشور است. در حالیکه چنانچه برنامه و امکانات مناسبی در بستر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی امیدوارانه برای بازگشت در کشور فراهم باشد، بخشی از جابجائی ها و مهاجرتها به خارج از کشور بی شک یک طرفه نخواهد بود. اما تا زمان عدم آمادگی شرایط مساعد رفت و بازگشت، بطور قطع نمی توان ادعا کرد که در “جنگ مغزها” دست برتر را در اختیار داریم!
نمودار زیر تعداد ویزاهای f1 و j1 صادرشده برای ایرانیان در آمریکا در فاصله 2016 تا آوریل 2019 را نشان میدهد.
ویزای F1: این نوع ویزا در اختیار دانشجویان خارجی قرار میگیرد تا در یک برنامه آکادمیک به صورت تمام وقت وارد شوند.
ویزای J1: این نوع ویزا برای دانشجویان، معلمین، کارآموزان، بازدید کنندگان بینالمللی و شرکت کنندگان در سفرهای مطالعاتی صادر میشود. هدف از این نوع ویزا، غالباً افزایش تبادلات بینالمللی است.
همانطور که در نمودار قابل مشاهده است، در فاصله سالهای 2016 تا 2018 تعداد ویزاهای دانشجویی صادر شده برای ایرانیان کاهش چشمگیری پیدا کرده است. تعداد ویزاهای F1 ، از 2650 در سال 2016، به 1433 در سال 2018 و تعداد ویزاهای J1 نیز از 846 در سال 2016، به کمتر از 500 فقره در سال 2018 رسیده است. ضمنا طبق برخی گزارشات، به درخواست بسیاری از ایرانیان برای دریافت روادید پاسخ تایید یا رد داده نشده و همچنان بسیاری از دانشجویان ایرانی در فرآیند طولانی بررسی درخواست خود گرفتار شده اند (Immigration Impact,2019). اثرات این محدویت های ویزائی برای دانشجویان ایرانی به شکلی بوده است که برای اولین بار در طول بیست سال گذشته، تعداد دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه های آمریکا با کاهش روبرو شده است (Open doors 2019).
نمودار 1- تعداد ویزاهای f1 و j1 صادرشده برای ایرانیان در آمریکا، (State Department,2019).