سرانجام پس از 20 سال جنگ و ناآرامي، نيروهاي آمريكايي و ائتلاف در حال ترك افغانستان هستند. البته ميتوان گفت كه خرابههاي ناشي از جنگ و آوارگي ميليونها افغان در داخل و خارج از كشور از مهمترين نتايج ناامني و خشونت در افغانستان بوده است. حال پس از سالها جنگ و تصميم نيروهاي آمريكايي و ائتلاف براي خروج از افغانستان، بحث صلح ميان دولت افغانستان و طالبان مطرح شده است. البته صلحي كه گويا نتيجه آن را اسلحه و ميدان جنگ مشخص خواهد كرد! اگرچه جهان اميدوار است پس از دهه ها خشونت و ناآرامي، صلح و دوستي به افغانستان بازگردد اما به نظر ميرسد همچنان نميتوان براي رسيدن به صلح واقعي در آينده نزديك اميدوار بود. چرا كه در روزهايي كه نيروهاي آمريكايي، خسته از جنگ بيانتهاي بيست ساله، در حال ترك اين كشور هستند، مناطق بيشتري تحت تصرف طالبان قرار گرفته و عملياتهاي تروريستي توسط طالبان و داعش عليه شهروندان بيگناه شدت گرفته است.
در هفته گذشته، هر روز خبر سقوط چند ولسوالي (شهرستان) يا قريه و پاسگاه منتشر ميشود. گويا خبر خروج نيروهاي ائتلاف انرژي مضاعفي بر جان نيروهاي طالبان دميده است و برخي نيز از ترس آينده و روزهاي به قدرت رسيدن طالبان، از هم اكنون در صف نيروهاي طالبان قرار گرفته تا در آينده از خشم آنها در امان بمانند. انفجارها و هدف قرار دادن شهروندان نيز در حال شدت گرفتن است. قدرتيابي طالبان در ميدان جنگ باعث شده است تا آمريكاييها هنوز اين كشور را ترك نكرده به دنبال سناريوهاي بازگشت دوباره به افغانستان در صورت سقوط كابل يا ديگر شهرهاي مهم افغانستان بيفتند.
تحولات يك ماه اخير نشان ميدهد كه در آينده نزديك خشونت همچنان ادامه خواهد داشت تا صلح مد نظر طالبان حاصل شود! ولسواليها و پاسگاهها سقوط خواهند كرد تا قدرت چانهزني طالبان در مذاكرات با دولت و نقش آفريني آن در آينده افغانستان افزايش يابد. اين تحولات اگرچه داراي پيامدهاي مختلفي بر آينده اين كشور خواهد بود اما يكي از مهمترين نتايج آن آوارگي بيشتر شهروندان افغانستاني است.
خروج هدفمند نيروهاي محلي همكار با ائتلاف غربي
اولين گام براي خروج از افغانستان را مترجمهاي افغان كه به نيروهاي ناتو در اين كشور كمك كردهاند، برداشتند. آمريكا و بريتانيا در حال صدور مجوز اقامت براي هزاران نفر از مترجمها و خانواده هاي آنها هستند تا در آينده مورد خشم طالبان قرار نگيرند. برخي از مترجمها در هفتههاي گذشته تجمعاتي را در افغانستان برگزار كرده و خواستار تسريع روند خروجشان به مقصد كشورهاي آمريكا، بريتانيا و ديگر كشورهاي ائتلاف شدند؛ اگرچه طالبان اعلام كرده كه مترجمها ابراز ندامت كرده و در افغانستان بمانند. يكي از بنيانگذاران سازمانهاي غيردولتي ميگويد، از سال 2016 تاكنون بيش از 300 نفر مترجم در اين كشور كشته شدهاند. ژنرال مارك ميلي از نظاميان آمريكايي در مصاحبهاي اظهار ميكند كه پيش بيني آينده افغانستان پس از خروج آمريكا و مذاكرات صلح امكان پذير نيست. اما هيلاري كلينتون نتايج احتمالي خروج نيروهاي آمريكايي را پيش بيني كرده است: دولت تحت كنترل طالبان و موج پناهندگي گسترده. كلينتون اين سوال را مطرح ميكند كه ما {آمريكا} چگونه از جان هزاران نفر از نيروهاي افغان كه در جنگ در كنارمان بودهاند محافظت خواهيم كرد؟ از اينرو كلينتون پيشنهاد اعطاي گسترده ويزا به اين افراد را مطرح ميكند.
دولت آمريكا در حال صدور ویزای مهاجرتی ویژه (SIV)براي مترجمها و ساير نيروهاي افغانستاني است كه به آمريكا در جنگ كمك كرده اند. يورونيوز در گزارشي اعلام ميكند كه ظرفيت اعطاي ويزاي مهاجرتي ويژه به افغانها به 26 هزار و 500 ويزا رسيده كه نيمي از اين ظرفيت پر شده و حدود ۱۸ هزار درخواست نیز در انتظار است. بريتانيا نيز در حال اعطاي اقامت به حدود سه هزار نيروي محلي و مترجمهاي افغان است كه به نيروهاي بريتانيا در جنگ در افغانستان كمك كردهاند. خروج نيروهاي محلي و مترجمهاي افغان ميتواند حامل يك پيام مهم باشد. گويا مترجمها و نيروهاي ائتلاف پذيرفتهاند كه دولت آينده توان تأمين امنيت تمام شهروندان را در برابر خطرات احتمالي نخواهد داشت و اين افراد در معرض رفتار انتقام جويانه طالبان قرار خواهند گرفت.
موج جديد پناهندگي
در صورت به نتيجه نرسيدن مذاكرات صلح و شكست در تشكيل دولت فراگير با حضور طالبان، اين احتمال وجود دارد كه جنگ و خشونت شدت يابد. اگر حتي نيروهاي آمريكايي براي كمك به دولت افغانستان مجدد به اين كشور بازگردند، شاهد افزايش خشونتها و حملات طالبان در اين كشور خواهيم بود. همه اين احتمالات ميتواند منجر به ايجاد موج جديد پناهندگي از اين كشور گردد. همچنانكه اشاره شد، سناريو موج پناهندگي را هيلاري كلينتون و آمريكاييها نيز مطرح كردهاند. چالشي كه در صورت به وقوع پيوستن، بيش از همه دو كشور ايران و پاكستان را تحت تأثير قرار خواهد داد. افزايش حملات هدفمند به هزارهها در هفتههاي گذشته باعث ميشود تا آنها افغانستان را بيش از گذشته براي خود ناامن ببينند.
خروج نخبگان افغانستاني و احتمال شكست برنامه بازگشت داوطلبانه
در چهار دهه گذشته بخشي از نخبگان افغانستاني به دليل ناامني و فراهم نبودن شرايط فعاليت در اين كشور مجبور به ترك كشور خود شدهاند. اگرچه در سالهاي اخير تلاشهاي زيادي از سوي دولت افغانستان و كشورهاي ميزبان مهاجران و اتباع افغانستاني، بخصوص ايران براي تشويق نخبگان افغانستاني به بازگشت صورت گرفته است، اما همچنان بخش عمدهاي از نخبگان افغانستاني شرايط بازگشت به كشور خود را پيدا نكردهاند. با تشديد ناامنيها و احتمال تحميل عقايد طالباني در دولت آينده افغانستان، به نظر ميرسد شاهد خروج برخي از نخبگان، دانشجويان و جوانان افغانستاني به مقصد كشورهاي ديگر باشيم.
افزايش ناامني و تضعيف اقتصاد افغانستان تأثيرات منفي گستردهاي بر روند بازگشت داوطلبانه پناهندگان افغانستاني از كشورهاي ميزبان از جمله ايران و پاكستان و حتي كشورهاي غربي خواهد داشت. البته در دهه گذشته ميزان بازگشت پناهندگان افغانستاني از ديگر كشورها به دليل مشكلات در داخل افغانستان ناچيز بوده است. بطور مثال از سال 2011 تا 2020 هر ساله كمتر از دو هزار نفر از پناهندگان افغانستاني از ايران به كشورشان بازگشته اند. تعداد پناهندگان بازگشتي در سال 2020 از ايران به 947 نفر رسيده است. در حالي كه شيوع ويروس كرونا باعث كاهش ميزان بازگشت داوطلبانه پناهندگان افغانستاني شده است، كميسارياي عالي سازمان ملل متحد در امور پناهندگان (UNHCR) و دولتهاي ميزبان با چالش جدي تري براي پيگيري برنامه بازگشت پناهندگان افغانستاني روبرو خواهند بود.
بخشي از پناهندگان بازگشتي به افغانستان را نخبگان و تحصيلكردگان افغانستاني تشكيل ميدهد كه نقش زيادي در آينده افغانستان ايفاء خواهند كرد. جمهوري اسلامي ايران نيز همواره بر بازگشت نخبگان افغانستاني با هدف كمك به توسعه اين كشور تأكيد داشته است؛ نخبگان بازگشتي ميتوانند نقش پل اقتصادي، اجتماعي- فرهنگي و سياسي را بين دو كشور ايفاء كنند. اما در صورت اخلال در روند بازگشت نخبگان و تحصيلكردگان افغانستاني، فرصتهاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي پيش روي دو كشور ايران و افغانستان نيز محدود خواهد شد.
تشديد آوارگيهاي داخلي
افزايش درگيري و خشونت علاوه بر مهاجرتهاي بينالمللي، باعث آوارگان داخلي در افغانستان شده است. در كنار خشونتها بايد به تأثير عوامل اقليمي از جمله خشكسالي و سيل و… در آوارگي داخلي شهروندان افغانستاني نيز اشاره كرد. مركز نظارت و پايش آوارگيهاي داخلي (IDMC) در جديدترين گزارش خود اعلام ميكند كه در پايان سال 2020 ميلادي، 3.5 ميليون افغان به دليل جنگ و ناآرامي و 1.1 ميليون به دليل بلاياي طبيعي در وضعيت آوارگي داخلي بسر ميبردند. تنها در سال 2020 ميلادي 404 هزار نفر به دليل ناامني و خشونت و 46 هزار نفر به دليل عوامل اقليمي و بلاياي طبيعي در افغانستان آواره شدهاند. با تشديد خشونت ها در اين كشور، جمعيت آوارگان داخلي افزايش خواهد يافت. اين آوارگان به دليل از دست دادن معيشت خود در معرض مهاجرتهاي بينالمللي و خروج از كشور قرار دارند. بعلاوه با خروج نيروهاي آمريكايي و ائتلاف و تشديد ناامنيها، فعاليت سازمانهاي بينالمللي بشردوستانه در افغانستان محدودتر و حمايتهاي مالي آنها از آوارگان و اقشار آسيبپذير كاهش خواهد يافت؛ موضوعي كه ميتواند باعث خروج بخشي از آوارگان داخلي به سمت شهرهاي بزرگ اين كشور و يا به سمت كشورهاي همسايه گردد.
چالش مهاجران فاقدمدرك
حضور مهاجران فاقدمدرك افغانستاني (بعضا از عنوان غيرمجاز يا غيرقانوني براي آنها استفاده ميشود) در ايران به عنوان يكي از مهمترين چالش هاي پيش روي دولتهاي گذشته مطرح بوده است. با تمركز دولت بر بازگشت آوارگان افغانستاني و عدم ثبت نام تازهواردان از اوايل دهه 1380، شاهد حضور گسترده اتباع فاقدمدرك افغانستاني بودهايم. دولتها و مجلس تلاش كردهاند تا با اين پديده مقابله كنند كه ميتوان به چند تلاش ناموفق مجلس در اين خصوص اشاره كرد؛ از جمله”طرح ساماندهی اتباع بیگانه” در سال 1394، “طرح ساماندهی اتباع خارجی غیرمجاز” در سال 1399 و “طرح اصلاح قانون ورود و اقامت اتباع خارجي” در سال 1400. همچنين “لایحه مبارزه با قاچاق انسان و اعضای بدن و مجازات عبور دهندگان غیرمجاز افراد از مرزهای کشور” كه در خرداد 1398 توسط مجلس اعلام وصول شده است، تاكنون به نتيجه و تصويب مجلس نرسيده است. اين موارد تنها بخشي از تلاشها براي مواجهه با حضوراتباع غيرمجاز در كشور است.
حال با تشديد خشونت در افغانستان و تضعيف اقتصاد اين كشور كه به دليل شيوع ويروس كرونا نيز آسيبپذيرتر شده بود، احتمالا شاهد افزايش مهاجران فاقدمدرك افغانستاني در ايران براي دسترسي به فرصتهاي شغلي خواهيم بود. در سايه نبود برنامه مشخص و واقعبينانه براي ساماندهي حضور قانوني آنها در كشور و در صورت عدم توجه دولت آينده به اين بخش از اتباع خارجي، آسيبهاي بيشتري متوجه كشور خواهد شد.
علاوه بر مشكلات ناشي از ورود مهاجران فاقدمدرك از مرزهاي شرقي و تردد ناامن آنها در جادههاي كشور، برخي از آنها با هدف رسيدن به كشورهاي اروپايي از مرزهاي غربي كشور خارج خواهند شد كه اين موضوع نيز ميتواند آسيبهاي زيادي را متوجه كشور نمايد.
سناريو خوش بينانه به آينده افغانستان
اگرچه تحولات روزهاي اخير حاكي از تشديد درگيريها در مناطق مختلف افغانستان است، اما همچنان ميتوان براي رسيدن به توافق بين دولت و طالبان و حاكم شدن صلح و برادري در اين كشور اميدوار بود. اگر اين اتفاق رخ دهد، ميتوان انتظار داشت تا برخي از پناهندگان افغانستاني ساكن در ديگر كشورها از جمله ايران به كشور خود بازگردند. بعلاوه با بهبود اقتصاد افغانستان، حضور مهاجران فاقدمدرك در ايران كاهش خواهد يافت. با توجه نقش مهم نيروي كار افغانستاني در برخي از مشاغل و كسب و كارها، خروج آنها از كشور بدون جايگزين نمودن نيروي كار مورد نياز، ميتواند باعث آسيب ديدن برخي از مشاغل و افزايش هزينه نيروي انساني گردد.
ذكر اين نكته ضروري است كه بخش قابل توجهي از پناهندگان در ايران به دنيا آمده و تاكنون به افغانستان سفر نكردهاند. تمام زندگي آنها در ايران سپري شده، فعاليتهاي اقتصادي را در كشور شروع كردهاند و آينده خود را در ايران تصور ميكنند. از اينرو نميتوان انتظار داشت كه در صورت حاكم شدن صلح در افغانستان تمام پناهندگان به كشور خود بازخواهند گشت.
در صورت وقوع سناريوي خوش بينانه و برقراري صلح نسبي در افغانستان، احتمال پذيرش درخواست پناهندگي اتباع افغانستاني در كشورهاي ديگر از جمله كشورهاي اروپايي كاهش خواهد يافت. زيرا كه اين كشورها با در نظر گرفتن افغانستان به عنوان كشور امن، قادر به رد درخواست پناهندگي شمار زيادي از افغانها خواهند بود. بعلاوه شرايط براي اخراج و بازگرداندن پناهجويان و مهاجران فاقدمدرك افغانستاني از كشورهاي غربي فراهم ميشود. اما با وخيم شدن شرايط امنيتي در اين كشور، اخراج و بازگشت آنها از سوي كشورهاي غربي با مانع جدي مواجه خواهد شد.
سخن پاياني
به نظر ميرسد دستاوردهاي ارزشمندي كه شهروندان و بخصوص زنان و جوانان افغانستاني در دهه اخير در حوزه تحصيل در دانشگاه و آزاديهاي مدني كسب كرده بودند، با قدرتيابي نيروهاي طالبان در ميدان جنگ و تحميل عقايد طالباني در دولت آينده در معرض خطر قرار گرفته است. اگر درگيريها تشديد شود، مهمترين نتيجه آن براي بخشي از جامعه افغانستان گزينه خروج خواهد بود؛ همچنان كه در چهار دهه گذشته شاهد آن بوديم. گستردگي موج خروج شهروندان را تحولات ميداني و مذاكرات صلح مشخص خواهد كرد. در صورت شكست مذاكرات صلح، همچون دهه 1360 شاهد موج گسترده خروج افغانستانيها به مقصد كشورهاي همسايه خواهيم بود كه اين موضوع مستلزم آمادگي و برنامهريزي دولتهاي ايران و پاكستان براي مواجهه با چنين بحراني است. حال اين سوال روي ميز رئيس جمهور آينده ايران قرار خواهد داشت كه در صورت ورود گسترده آوارگان افغانستاني به كشور، برنامه دولت براي مديريت حضور آنها در كشور چه خواهد بود؟ آيا دولت براي جلب كمكهاي بينالمللي، امكان ثبت درخواست پناهندگي را فراهم خواهم كرد؟ و يا اينكه شاهد حضور بيشتر اتباع افغانستاني به صورت غيرمجاز خواهيم بود؟ برنامه دولت براي ساماندهي و قانونيسازي حضور نيروي كار خارجي مورد نياز كشور چه خواهد بود؟
در نهايت بايد به اين نكته توجه داشت كه افغانستان به عنوان يكي از مهمترين مقاصد صادراتي ايران بوده است. با توجه به نفوذ گسترده كشورهاي پاكستان، عربستان سعودي و تركيه در افغانستان، دولت آينده ايران بايد برنامه جامعي براي گسترش حضور ايران در بازار افغانستان داشته باشد تا بتواند حضور تجار ايراني را تضمين نمايد. البته تشديد خشونت و جنگ در افغانستان تهديد جدي براي تجار و صادركنندگان ايراني خواهد بود زيرا كه اقتصاد ضعيف و شكننده افغانستان تحمل خشونت بيشتر را نداشته و نتيجه تضعيف اقتصاد اين كشور، كاهش قدرت خريد و واردات در افغانستان و افزايش ميزان مهاجرت از اين كشور به كشورهاي همسايه و ساير كشورهاي غربي خواهد بود.